بسم الله الرحمان الرحیم
*
بررسی تاکتیک جنگ آب در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
☜ آنچه در ادامه به نظر همراهان همیشگی ارائه می گردد بخشی کوتاه از مقاله ای مفصل بنام "بررسی تاکتیک جنگ آب در جنگ " به قلم مهدی خداوردی از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس است که در سایت "پایداری - پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس" بصورت مفصل بارگذاری گردیده است. بخشهایی از مطلب که با علامت
* نشانگزاری شده توسط "سره" برای اطلاع عزیزان همراه؛به متن اضافه شده است.
مقدمه
در طول دوره جنگ تحمیلی، در سطوح مختلف طراحی استراتژی، تاکتیک و فناوری نظامی، نوآوریهای عدیده ای توسط فرماندهان، طراحان و متخصصین حوزه های مختلف صورت گرفت که این نوآوریها با توجه به محدودیتهایی که کشورمان در زمینه های مختلف با آن روبه رو بود توانست ضمن جبران این کاستیها و محدودیتها، تا حدی ابتکار عمل را نصیب نیروهای نظامی کشورمان بکند. چنین نوآوریهایی را در تمام طول دوره جنگ هشت ساله و در جریان تمام عملیاتهای انجام شده توسط نیروهای خودی میتوان سراغ گرفت. در این راستا، تاکتیک جنگ آب که از آغازین روزهای جنگ تحمیلی توسط رزمندگان اسلام به اجرا درآمد از مهمترین و تأثیرگذارترین نوآوریهایی بود که صورت گرفت. مهمترین تأثیر اجرای این تاکتیک در اوایل جنگ، کاهش سرعت پیشروی ارتش عراق و عدم کارایی کافی نیروهای زرهی و مکانیزه عراق، که نقطه قوت این ارتش محسوب میشد، در دشتهای مسطح خوزستان بود. به مرور زمان و آشنایی دو طرف به دامنه اثرات جنگ آب و سازوکارها و استام آن، هر دو کشور به بهره برداری از این تاکتیک پرداختند و دو کشور رقابت تنگاتنگی را در این زمینه داشتند. از مجموع منابع و اسناد معدودی که درباره جنگ آب در دوره جنگ تحمیلی وجود دارد میتوان گفت این تاکتیک برای کشوری که بخشی از سرزمینش توسط ارتشی بیگانه اشغال شده، با توجه به زیرساختهای منابع آبی که در عقبه نیروهای خودی وجود دارد، میتواند بیشتر مثمر ثمر باشد. به عبارت دیگر، تاکتیک جنگ آب یک تاکتیک تدافعی است که نیروهایی که در حالت پدافندی قرار دارند از آب به عنوان یک مانع بازدارنده بهره میبرند. حداقل چنین فرضیه ای را میتوان در مورد جنگ ایران و عراق صائب دانست. نیروهای ایرانی با استفاده از منابع آبی فراوانی که در خوزستان در اختیار داشتند توانستند به بهترین شکل مانع از موفقیت استراتژی نبرد برق آسای ارتش عراق شوند و با کاستن از سرعت پیشروی آن، زمان لازم را برای کسب آمادگی جهت مقابله نیروهای خودی با آن به دست آورند. در مقابل ارتش عراق نیز در دوره تنبیه م و ورود نیروهای نظامی ایران به خاک عراق به کرات از این تاکتیک در منطقه جبهه جنوب، علیه نیروهای خودی بهره گرفت*. در مقاله حاضر که با تکیه بر منابع و اسناد دست اول ایرانی و عراقی و نیز برخی از مصاحبه ها با دست اندرکاران جنگ آب در کشورمان به نگارش درآمده، تلاش شد ضمن ارائه اصول نظری برای جنگ آب، کاربرد این تاکتیک از سوی نیروهای نظامی کشورمان در اوایل جنگ تشریح گردد.
کتاب نبرددرکانال ماهی رابخوانید
* از جمله اقدامات عراق در بهره گیری از تاکتیک جنگ آب استفاده ارتش رژیم بعث از کانال ماهی *(شرق بصره) است که در عملیاتهای رمضان و کربلای 4و5 رزمندگان ایران با آن مواجه ودرگیر بودند و عبور از آن تلفات سنگینی از نیروهای خودی گرفت.
*
کانال پرورش ماهی
کانالی به طول 30 کیلومتر و عرض یک کیلومتر به عنوان پرورش ماهی احداث شده بود که در عملیات رمضان، عراق با پمپاز آب در آن و احداث موانع، کمین و سنگرهای تیربار در حاشیهاش، به شکل مانعی بازدارنده در مقابل تعرض نیروهای خودی بهسمت بصره از آن استفاده کرد. همچنین ارتش عراق در قسمت جنوبی منطقه که مقابل شلمچه واقع شده است، آب را رها کرد تا مانع عبور رزمندگان ایرانی شود. در کربلای 5 رزمندگان سپاه موفق به آزادسازی بخش جنوبی این کانال شدند.
✍️ .تجربه و اقدامات ایران در جنگ آب
علیرغم اهمیت جنگ آب، این مهم از سوی فرماندهان عراقی در بدو به خاک ایران مورد غفلت قرار گرفت؛ زیرا در سومین روز نبرد تعدادی از تانکها و نفربرهای دشمن در باتلاق های مرز شلمچه و تعدادی دیگر در زمینهای کشاورزی منطقه حسینیه در گل فرو رفتند و عده ای از خدمه آنها به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.»
به دنبال این رخداد، گزارشی که حاکی از اخلال در پیشروی واحدهای زرهی عراق بود به این شرح منتشر شد: در پی پیشروی 200 دستگاه تانک عراقی به سوی اهواز، بسیاری از نقاط حساس شهر سنگربندی شده و مردم و نیروهای نظامی به حال آماده باش درآمدند. این در حالی است که تعدادی از تانکهای مهاجم دشمن که در باتلاقها گیر کرده اندو با آتش خودی منهدم شدند.»
البته گزارشهای نگران کنندۀ دیگری نیز از پیشروی نیروهای مهاجم ارسال میشد که تداوم آن میتوانست برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مخاطره آمیز باشد. شهید حسن باقری
در ششمین روز جنگ از پیشروی دشمن تا منطقه دب حردان خبر میدهد و میگوید: نیروهای عراقی از صبح امروز به روستای دب حردان واقع در جنوب غربی اهواز به فاصله حدود 20کیلومتری وارد شده اند و طبق اطلاعات دریافتی، دشمن, توپخانه و تانکهایش را در این روستا مستقر کرده و با بهره گیری از آتش توپخانه بخش جنوب غربی اهواز را هدفگیری میکند که تلفات قابل توجهی به هموطنان ما وارد شده است، ضمناً تعداد تانکها 50 الی 80 دستگاه برآورد شده است.»
در هنگام هجوم نیروهای عراقی، حادثه عجیبی رخ داد و آن به گل نشستن ادوات زرهی به خصوص تانکهای دشمن در دشتهای صاف و بدون عارضه جنوب در اوایل فصل پائیز بود که بارش باران در آن مقطع سابقه نداشت. با این حال وقوع این حادثه، بیش از آنچه چرایی و علتش مورد توجه قرار گیرد، بیشتر باعث شور و شعف رزمندگان شد. اما این اتفاق آن قدر مهم بود که برخی دیگر نگاه هوشمندانه ای به آن داشته باشند و حس کنجکاویشان تحریک شود تا علت آن را مورد بررسی قرار دهند. در روزهای اول جنگ در حوزه فرماندهی نظامی و حتی پشتیبانی آن قدر انسجام وجود نداشت که چنین حوادث مهمی به سرعت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و متناسب با آن تدابیر لازم اتخاذ شود. با این وجود، درایت افراد تیزبین و باهوش به سبب بهره مندی آنها از ذهن خلاق و یا حتی تعصب ملی، باعث شد آنها علت را بررسی کرده و تمام همّ و غمّ خود را بکار گرفتند تا با پیشنهادهای سازنده و بدیع با استراتژی نظامی ارتش عراق موسوم به حمله برق آسا به مقابله برخیزند. از جمله این افراد، شهید دکتر مصطفی چمران، برخی از مدیران سازمان آب و برق خوزستان و شهید حسن باقری بودند که در بررسی میدانی از خطوط تماس نیروهای خودی با دشمن، این حادثه برایشان بسیار جلب توجه کرد. شهید باقری با مشاهده این رخداد، در همان نگاه اول نقشه ای در ذهنش شکل گرفت که میتوانست بارقه امیدی در جهت جلوگیری از پیشروی دشمن باشد. او در منطقه جنوب غربی اهواز آبگرفتگی وسیعی را مشاهده میکند که در اثر سرریز شدن آب داخل نهرها و کانالهایی که کشاورزان برای آبیاری زمینهای خود استفاده میکردند، ایجاد شده بود. وی در بررسی منطقه متوجه میشود تعدادی تلمبه پمپاژ آب به صورت روشن بدون آن که صاحبان آنها نظارت کنترلی بر میزان پمپاژ داشته باشند، همچنان در حال پمپاژ آب هستند. چون حجم آب بیش از حد نرمال افزایش یافته، لذا آب از کانالها سرریز شده و به سمت غرب (که محل استقرار نیروهای عراقی است و فلش تهاجم آنها جهت پیشروی به سمت اهواز تلقی میشد) جاری شده بود. همین امر سبب آبگرفتگی وسیعی از منطقه و باتلاقی شدن زمین شده و عملاً امکان عبور هر وسیله نقلیه ای از دشمن را مشکل یا غیرممکن کرده بود. شهید حسن باقری پس از بازگشت به محل ستاد عملیاتی (پایگاه گلف) پیشنهاد میکند این موضوع (تداوم پمپاژ تلمبه های آب) مورد بررسی قرار گیرد.
برخی از مقامات نظامی و غیرنظامی (به خصوص مدیران و کارکنان سازمان آب و برق خوزستان) که به خوبی به جنس زمین، طبیعت و جغرافیای شهر اهواز و شهرهای تابعه آشنا بودند و اطلاعات مفید و کارشناسانه از آثار طغیان رودخانه های مهم منطقه (کارون، کرخه، بهمنشیر) و جریان و سمت و سوی سیلابهای آنها داشتند، به محض اطلاع از آبگرفتگی منطقه توسط پمپاژ تلمبه آب درون کانالها، به این فکر افتادند پمپاژ آب را ادامه دهند و عملاً با ایجاد سیلابهای مصنوعی در مناطقی که فلش حرکت دشمن به سمت اهواز محسوب میشد، مانع از پیشروی قوای م عراقی گردند. آنها بدون اینکه بدانند این اقدام در حوزه نظامی، تاکتیک بدیعی در ایجاد بازدارندگی تلقی میگردد، آن را به خوبی انجام دادند. آنها همچنین پیشنهادهای سازنده ای برای ایجاد سدهای مصنوعی در رودخانه و یا احداث کانالهای فرعی در رودخانه با هدف انحراف آب به سمت مواضع دشمن ارائه کردند. در این راستا، سرگرد هدایتی از فرماندهان لشکر 92 زرهی ارتش در ساعت 30/7 صبح 8/7/1359 در تماسی با سازمان آب و برق خوزستان، از آنها میخواهد آب رودخانه کرخه را باز کنند و با استفاده از کانالهای متروکه آب را به سمت مواضع عراقیها سرازیر نمایند.به هر حال، مخاطرات ناشی از پیشروی سریع نیروهای عراقی در محورهای مختلف خوزستان، افراد و مقامات مسئول در اداره امور جنگ در بعد تکنیکی و تاکتیکی را به تکاپو میاندازد تا به هر نحو ممکن دشمن را در تحقق اهدافش ناکام گذارند. از اینرو شهید چمران در بعد از ظهر هشتمین روز جنگ پس از نبرد سنگینی که با نیروهای عراقی داشت (دکتر چمران به اتفاق آیت ا. ای که هر دو نماینده حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع و نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بودند، با نظر و توصیه امام خمینی در روز هفتم مهرماه 1359 با یک فروند هواپیمای c130 به همراه 60 نفر از رزمندگانی که در کردستان تجربه جنگی داشتند، وارد اهواز شدند و از همان بدو ورود و شب اول حمله های چریکی و ضربتی خود را علیه نیروهای عراقی که تا حدود 60 کیلومتری اهواز پیش آمده بودند، آغاز نمودند.) به بررسی موقعیت هجوم نیروهای عراقی مشغول میشود. او به منزل یکی از همرزمان قدیمی خود (به نام محمدرضا شوشتری) میرود و پس از استراحت کوتاه، از او نقشه جغرافیایی منطقه خوزستان را میخواهد. شوشتری در اینباره میگوید: من به آقای دهدشت تلفن کردم و ایشان نقشه را آورد. شهید چمران حدود نیم ساعت به نقشه نگاه کرد. سپس با ناراحتی گفت: خرمشهر رفته است؛ آبادان هم 99 درصد رفتنی است. اگر بخواهیم خرمشهر و آبادان را نجات دهیم باید اهواز را حفظ کنیم. من به دکتر گفتم: دستور دهید چند لشکر بیاید و خوزستان را حفظ کند. چمران پاسخ داد: تاکتیک نظامی نیروهای ارتشی، مانند ارتش آمریکا، کلاسیک است و معتقدند برای اینکه بتوانیم جلوی یک لشکر دشمن بایستیم، باید سه لشکر داشته باشیم. ضمن آن که جابجایی لشکر کار به سرعت امکانپذیر نیست و یک تا سه ماه طول میکشد. باید به هر نحو ممکن دشمن را زمینگیر کنیم. وی سپس از روی نقشه توضیح داد که چنانچه برخی از نهرهای منتهی به رودخانه کرخه را ببندیم و آب را به سمت غرب رودخانه منحرف کنیم، میتوانیم با سیلاب مصنوعی جلوی نیروهای عراقی را گرفته و مواضع آنها را زیرآب ببریم. در نتیجه عراقیها مجبور به عقبنشینی میشوند. چمران این مسئولیت را به عهده من گذاشت و گفت شما این کار را انجام دهید، من با آرپی چی دشمن را سرگرم میکنم تا شما کارتان را تمام کنید.»مهندس سرداری به نقل از آقای شوشتری میگوید:من این کار را با نیروهایی که از مشهد آمده بودند آغاز کردم. یکی از کارگران، رانندگی بولدزر بلد بود. هنگامی که خاک میریختیم تا دهانه نهر باریک شود، آب پشت خاک حجیم میشد و شتاب بیشتری برای خروج از دهانه باریک پیدا میکرد، لذا دهانه را می شست و ما را در انجام کار ناکام میگذاشت. پس از مدتی به فکر افتادیم از کانتینر پر از خاک برای بستن نهر استفاده کنم. لذا سه عدد کانتینر از بندر ماهشهر آوردیم و با یکی از آنها نهر را بستیم. پس از مدتی آب پشت سد مصنوعی افزایش یافت و آن را به منطقه هدف (به سمت مواضع عراقیها) سرازیر کردیم. به این ترتیب، آب مانع از پیشروی نیروهای عراقی شد، و آنها را زمینگیر کرد. در واقع، آب کار سه لشکر را انجام داد.»در همین اثنا نیروهای واحد اطلاعات سپاه گزارش میدهند: نیروهای عراقی در جنوب اهواز در روستای مکطوع، ضمن انهدام 4 تانک ایران قصد احداث پل بر روی رودخانه کارون را دارند که در این صورت اهواز در خطر جدی محاصره قرار خواهد گرفت.»این خبر کافی بود تا پیشنهاد شهید باقری درخصوص فعال نگاه داشتن پمپاژ تلمبه خانه های آب (با هدف تداوم پمپاژ آب) و نیز استفاده از کانالهای متروکه، بیش از پیش مورد توجه مدیران و کارکنان سازمان آب و برق خوزستان قرار گیرد. آنان از حیث شناخت منابع آب و زمین خبره بودند و بر پمپاژ تلمبه ها نظارت داشتند و با محاسبه دقیق اقدام به هدایت آب به سمت مواضع دشمن میکردند. پس از مدتی برای ساماندهی و کنترل امور، ستاد عملیاتی موسوم به ستاد عملیات مرکزی سازمان آب و برق(پس از بحثهای فراوان، مقرر شد کلیه کارهای مربوط به جنگ آب در ستادی زیر نظر سه وزیر (وزرای دفاع، نیرو و راه و ترابری) انجام پذیرد. در فرودین سال 1360 این ستاد، مسئولیت اجرایی طرح را به سازمان آب و برق خوزستان واگذار نمود که در ضمن نمایندگانی از سه وزیر مربوطه نظارت دائمی داشته باشند.) تشکیل گردید.که مهمترین زیرمجموعه های آن، گروه راه اندازی موتور تلمبه ها، گروه میرآبها و تنظیم آب و گروه لایروبی و ترمیم و بازسازی انبار بود که در محورهای مختلف جبهه ها انجام وظیفه میکردند.
مهدی خداوردی
منبع: سایت نگین ایران، فصلنامه نگین ایران، مقاله 6، دوره 8، شماره 32، بهار 1389، صفحه 85-104
Attention .Only comments written in persian will be displayed and responded to .Thank you*
درباره این سایت